انیمیشن و قصه

قصه گاو و قارچ برای کودکان شجاع و نترس

یکی بود یکی نبود توی این دنیای قشنگ و رنگارنگ جز خدای مهربون هیچکس نبود. خدایی که همه چی  آفرید و هواسش به همه مخلوقاتش هم هست. یکی از این آفریده‌ِهای قشنگ و پیچیده‌ی خدا، فکر قشنگ من و تو هست! که من الان با فکرم قصه گاو و قارچ برای کودکان دلبندم نوشتم.

قصه گاو و قارچ برای کودکان

همانطور که میدونید گاوها نقش مهمی در تهیه غذا و زندگی انسان داره. ما از آنها شیر دریافت می‌کنیم و به ماست و لبنیات تبدیل می‌کنیم. از کود آنها برای تقویت خاک باغ و مزرعه و از گوشت آنها برای تغذیه بهره ‌می‌بریم. خلاصه که خیلی مزیتها وجود داره که ممکن از قصه امروزمون فاصله بگیریم.

خب یکی دیگهِ از مخلوقات خدای مهربون و آفریده‌ِهای قشنگش گاو هست. میگی چرا گاو؟ چون می‌خوام قصمو شروع کنم.

توی یک دشت قشنگ و سرسبز یک گله گاو بود. اما میون این گله گاو یک گاوی بود که با همه فرق داشت. میگی چه فرقی؟

این گاوی ما رنگش شبیه قارچ بود. یه گاو سفید که روی پشتش قرمز بود و توی اون قرمزیا خال های سفید داشت.

این گاو قارچی رنگ ما توی یک گله خیلی بزرگ زندگی می کرد.

کلی دوست داشت اما گاهی دوستاش ناخواسته اونو بخاطر رنگش که شبیه قارچ بود مسخره می کردند و بهش می خندیدند.

گاو قارچی رنگ ما خیلی از این قضیه ناراحت میشد. گاهی تنهایی رو به جمع ترجیح میداد. خودش تنهایی همه جا میرفت. با تنهاییاش و رنگش کنار آمدهِ بود.

معجزه خدا برای گاوی قصه ما

اما از اون جایی که خدای مهربون هواسش به همه هست، توی یکی از همین روزا تنهاییش گاو قارچی رنگ ما یهو به دو تا گاو خاص از گله های دیگه برخورد کرد.

گاوها شبیه اون نبودند. اما شبیه گاوهای دیگم نبودند. یکی از گاوها رنگش شبیه یه کدو تنبل بزرگ بود. اون یکی گاو شبیه یه توت فرنگی بود. انقدر رنگش به توت فرنگی نزدیک بود که گاو قارچی رنگ ما یه لحظه مزه توت فرنگی از ذهنش گذشت و دلش توت فرنگی خواست.

اونجا بود که گفت وای اینا با این که مثل من، با بقیه فرق دارند، اما چقدر زیبا هستند. هر کدوم یه مدل، زیبایی دارند. با خودش تو فکر فرو رفت گفت پس منم که شبیه بقیه نیستم پس زشت نیستم اتفاقا خوشگلم و خوشگلیم مثل اینا بخاطره اینه که شبیه من کسی نیست. دلش خواست بره و با اونا دوست بشه. اما خیلی ترسید.

قصه گاو و قارچ برای کودکان شجاع

اولش خیلی ترسید، گفت اگر ایناهم من و مثل بقیه مسخره کنن چی؟ اگر با من دوست نشن چی؟ کلی اگه دیگه تو ذهنش اومد.

ولی گاو قارچی رنگ قصه ما خیلی شجاع تر از این حرفا بود یک نفس عمیق کشید و گفت اگر هم اونا مثل من، از من، خوششون اومد و با من دوست شدن چی؟

من میرم جلو یا با من دوست میشن یا نمیشن. یه نفس عمیق کشید همینطور که داشت کلی فکر میکرد آروم آروم به اونا نزدیک شد.

یه سلام بلند کرد. کمی مکس کرد ببینه اونا چه واکنشی نشون میدن. اونا به هم یه نگاهی کردن و بعد به گاو قارچی رنگ ما با مهربونی و لبخند نگاه کردن و گفتن سلام و یهو همزمان با هم گفتن تو چقدر قشنگی.

همین که گاو قصه ما این جمله رو شنید کلی خوشحال شد. سه گاو خاص قصه ما طوری مشغول حرف زدن با هم شدن که زمان ازدستشان خارج شد.

اما در میان این حرفا گاو شجاع قصه ما به این فکر کرد که چه کار خوبی کرد که به ترسش غلبه کرد و جلو رفت. بعدم به آسمون نگاه کرد و از خدا بابت پیدا کردن این دوتا دوست خوب تشکر کرد.

پندآموزی:
  1. اگر خاص بودید و وجه اشتراک تون توی دوستان کم بود نگران نباشید شما یک فرد خاص هستید.
  2. برای ابراز احساسات و دوستی با دیگران هرگز نهراسید و احساسات خودتان را با آنها به اشتراک بگذارید.
  3. اگر در جمعی شما رو به سخره گرفتن به شما تبریک میگم ممکن است شما در ظاهر یا به لحاظ اخلاقی یک امتیاز مثبت منحصر به فرد دارید و با آنها فاصله بسیار دارید.
  4. مسخره‌کردن دیگر نوعی ضعف اخلاقی است.
  5. متفاوت بودن را تجربه کنید چراکه بهترینها همیشه برای افراد خاص در نظرگرفته می‌شود.
  6. پذیرش تفاوت اخلاقی و رفتاری احترام به مخلوقات خداوند است.
  7. موارد دیگر را شما در کامنت ها به ما گوش زد کنید.

 

حالا بگو ببینم میدونی کدوم حیونه که هیچ وقت من نمیگه؟ آفرین گاو همیشه بجای من میگه ما

اگر دوست داری با قصه های آموزنده و قشنگ دیگه ما آشنا بشی لینک انیمیشن و قصه رو در قاب هاگ دنبال کن.
5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه