خانواده آقای شیر و قارچ معجزه گر
قارچ معجزه گر به بچهها کمک کرد تا از بارون در امان بمونن
خانواده آقای شیر و قارچ معجزهگر – انیمیشن شیرکوچولو و قارچ
شیر کوچولو با خانواده گرم و صمیمی خودش زندگی میکردن. یعنی با بابا، مامان و خواهرش، و زندگل خیلی خوبی داشتن. یه روز شیر کوچولو میره جنگل که قارچ بچینه.
خرگوش کوچولو و خرس کوچولو هم اومده بودن میوه بچینن. بچهها شاد و خندون تو جنگل بازی میکردن و میوه میچیدین که یهو ابرای سیاه میان تو آسمون. رعد و برق میزنه و ابرا شروع میکنن به باریدن.
خانواده آقای شیر و قارچ معجزهگر
شیر کوچولو دنبال یه سرپناه بوده که از بارون در امان بمونه و خیس نشه. همینطور به این طرف و اون طرف نگاه میکرده و دنبال جایی برای پناه بردن بوده، یه قارچ کوچولو میبینه. اون قارچ کوچولو زیر بارون هی بزرگ و بزرگتر میشده.
شیر کوچولو میتونه خودش رو زیر قارچ جا بده تا خیس نشه. خرگوش کوچولو هم دنبال جایی بوده که از بارون در امان بمونه و خیس نشه. شیر کوچولو رو میبینه که زیر قارچ وایستاده و دیگه بارون بهش نمیخوره.
خانواده آقای شیر و قارچ معجزهگر
خرگوش کوچولو میگه شیر کوچولو برای منم جا هست؟ آخه بارون خیلی شدیده و من خیس شدم. اگر اجازه بدی تا وقتی که بارون بند بیاد میتونم زیر این قارچ وایستم تا خیس نشم؟
شیر کوچولو میگه البته که جا هست و میتونی زیر قارچ وایستی و از قارچ به عنوان سقف استفاده کنی تا خیس نشی. در همین حین خرس کوچولو هم دوان دوان از راه میرسه و میگه بچهها برای منم جا هست؟
خرس کوچولو خیس شده بوده و میگه میشه تا وقتی که بارون بند بیاد منم از چتر این قارچ استفاده کنم؟ بچهها میگن بله البته که جا هست.
خانواده آقای شیر و قارچ معجزهگر – انیمیشن شیرکوچولو و قارچ