ریون ناقلای کوچولو و قارچ
یکی از مسایلی باید در بخش آموزش کودکان به آن توجه نمود، بخش تغذیه و خوراکیهاست، که تاثیر مستقیم بر سلامت کودک دارد. تلاش ماهم بر این است تا در قالب داستان ذهن کودک با دنیای خوراکیها بیشتر آشنا شود و درک بهتری نسبت به مواد خوراکی مفید و مضر داشتهباشد. در داستان ریون ناقلای کوچولو و قارچ به ماده خوراکی قارچ پرداخته شده است و در کنار آن به برخی مسایل اخلاقی و غیر اخلاقی و پیامدهای داستان ریون کوچولو ناقلا و قارچ به صورت ضمنی نیز اشاره شده است. با انیمیشن ریون ناقلای کوچولو و قارچ همراه ما باشید.
انیمیشن ریون ناقلای کوچولو و قارچ
در داستان ریون کوچولو ناقلا و قارچ ، ریون بچه کلاغ کوچولوی دوست داشتنی اما شیطون و بازیگوش جنگل بود.که گاهی بخاطر خواستههاش هر کاری میکرد و اینطوری خودش و بقیه رو به دردسر مینداخت. امروز میخوایم یکی از اتفاقهایی که ریون به وجود آورد رو باهم بخونیم یعنی داستان ریون کوچولو ناقلا و قارچ !
یک روز ریون و دوستانش تو فروشگاه جنگل بودند. آقا خرسی که صاحب فروشگاه بود، به بچهها یک ظرف پر از شکلاتهای خوشمزه نشون داد و گفت: کی دوست دارِ که این ظرف و شکلاتهای خوشمزهی توش مال اون باشه؟
همه با صدای بلند گقتند: من.
آقا خرسی گفت: این ظرف یک بهایی دارِ. اگر همتون با هم این سبد پُرِ قارچهای خوشمزه کنین و بیارین، این ظرف شکلاتُ پاداش میگیرین. همه گفتن وای یه عالمه شکلات. وای به به.
یکی اون وسط گفت قارچ خوشمزه، ولی پیدا کردنش خیلی سختِ.
آقا خرسی گفت: من از قارچی میخوام که کلاهکش مثل شکلات قهوهای هست.
ریون زودتر ازبقیه و سریع یک سبد برداشت گفت کارِ سختی نیست الان براتون جمع میکنیم و با ماشین راه افتاد. تا بتونه زودتر ازبقیه قارچ قهوهای پیدا کنه.
خرگوشی و خرس کوچولو و گراز هم راه افتادند و شروع کردند به گشتن توی جنگل. خرس کوچولو و خرگوشی همینطور که تو جنگل قدمزنان میرفتند. یک کتاب توی دست خرگوشی بود و در مورد قارچها بلند میخوند.
خرس کوچولو یک قارچ سبز رنگ دید و با خوشحالی قارچ رو چید. خرگوشی گفت نه اینکارو نکن آخه تو کتاب نوشته قارچهای سبز رنگ سمی هستند و با خوردنش همه بدنت پر از دونههای سبز رنگ میشه. خرس کوچولو با شنیدن این جملهها قارچ رو پرت کرد.
ویدیو ریون کوچولو ناقلا و قارچ
ریون و گراز هم که کلی تو جنگل گشتهبودند، هنوز هیچ قارچ قهوهای پیدا نکردهبودند. ریون که ناامید شدهبود با دیدن تعداد زیادی قارچ سبز رنگ فکری به ذهنش رسید. از اینجا داستان شیطونی ریون ناقلای کوچولو و قارچ شروع میشه. ریون یواشکی و دور از چشم بقیه به قارچها رنگ قهوهای زد. اینطوری اونها شبیه قارچ قهوهای شدند.
بعد گراز کوچولو رو که تو اون نزدیکیها بود رو صدا کرد و گفت: ببین کلی قارچ قهوهای پیدا کردم. گراز کوچولو با تعجب پرسید چطوری این همه قارچ قهوهای پیدا کردی؟!
ریون با خوشحالی اونها رو چید و به فروشگاه آقا خرسی برد و ظرف شکلاتها رو گرفت. گراز کوچولو که خیلی دوست داشت از اون شکلاتها بخوره، رفت پیش ریون و ازش خواست تا از شکلاتها به اون هم بدِ.
ولی ریون گفت: قارچها رو به تنهایی پیدا کرده پس شکلاتها هم فقط برای اون هست.
گراز کوچولو ناراحت شد. ریون ماشینش رو روشن کرد و به سرعت رفت و شکلاتها رو به سگ آبی و گورکن کوچولو هم نشون داد.
گراز و موش کور و قارچ
آقا خرسی سبد قارچها رو برداشت تا ببره و تحویل خانم گورکن بده تا با اونها یک سوپ خوشمزه درست کنه.
توی مسیر یکی از قارچها از سبد روی زمین افتاد. گراز کوچولو که توی مسیر بود وقتی خواست قارچ رو از زمین بردارِ موش کور زودتر از زیرِزمین بیرون اومد و قارچُ برداشت و خورد.
ولی همین که خورد تمام بدنش پر از دونههای سبز رنگ شد. گراز با دیدن این اتفاق فهمید که قارچها سمی هستند و ریون ناقلا دوباره کلک زده.
گراز کوچولو و موشکور با هم رفتند خونه ریون که در حال چیدن شکلاتها توی ظرف بود. گراز کوچولو به ریون گفت که قارچها سمی هستند و با خوردنش تمام بدن موشکور پر از دونههای سبز رنگ شد.
ریون با شنیدن صحبتهای گراز کوچولو حسابی ترسید و برای اینکه بقیه از شیطنتی که ریون کردِ اطلاع پیدا نکنند، گفت: نصف این شکلاتها رو به تو میدم به شرطی که به بقیه چیزی نگی، گراز کوچولو هم قبول کرد.
ریون و خانم گورکن و سوپ قارچ
حالا ریون باید فکری برای اون قارچهای سمی میکرد تا بقیه با خوردنش حالشون بد نشه. چون سوپ قارچی که خانم گورکن میخواست درست کنه، برای نهاری بود که همه دعوت بودند. ریون به خونه خانم گورکن که درحال آماده کردن غذا بود، رفت.
دختر خانم گورکن هم داشت قارچها رو می شست. ریون برای اینکه بتونه قارچها رو از دختر خانم گورکن بگیره قول داد که نصف شکلاتها رو بهش میده.
قبل از اینکه ریون بتونه قارچها رو ببره، خانم گورکن رسید و ظرف قارچها رو گرفت و ریخت تو قابلمهای که روی گاز بود.
ریون برای اینکه راهی پیدا کنه تا بتونه قارچها رو از بین ببره به بهونهی کمک تو درست کردن سوپ قارچ اونجا موند. خانم گورکن گفت: برای درست کردن سوپ نیاز به سبزیجات تازه هست و از ریون خواست تا از بیرون تهیه کنه. ریون که در حال چیدن سبزیجات تازه برای خانم گورکن بود، خرس کوچولو با دوچرخهاش اومد. ریون با دیدنش فکری به ذهنش رسید. با وعده نصف شکلات ازش کمک خواست تا بتونه قارچها رو از خونه خانم گورکن خارج کنه.
ریون و خرس کوچولو و سوپ قارچ
خرس کوچولو به بهونهی اینکه یه خار تو انگشت دستش رفته و درد میکنه پیش خانم گورکن رفت. خانم گورکن داشت تو انگشت خرس کوچولو دنبال خار میگشت.
در همین زمان ریون قابلمه سوپ رو از روی گاز برداشت و سریع سوار دوچرخهی خرس کوچولو شد و از اونجا دور شد. چون سرعت دوچرخه زیاد بود نتونست دوچرخه رو کنترل کنه و به سنجاب کوچولو و خرگوشی که تو اسکله مشغول بادبادک بازی بودند برخورد کرد. از طناب بادبادک از اسکله آویزون شد.
سنجاب کوچولو و خرگوشی کمکش کردند و روی اسکله آوردنش. خانم گورگن و گراز و خرس کوچولو هم به اسکله اومدند. خانم گورکن که از دست ریون خیلی ناراحت بود با عصبانیت به ریون گفت: چرا قابلمه سوپ قارچ رو برداشتی و فرار کردی؟ حتما میخواستی تنهایی سوپ رو بخوری در حالی که اون سوپ برای همه هست!
ریون گفت: من میخواستم غذا نسوزه. خانم گورکن گفت: ولی زیر گاز خاموش بود و رفت تا قابلمه رو از ریون بگیرِ که پاش به طناب بادبادک گیر کرد. نزدیک بود به زمین بیفته، که سنجاب کوچولو و خرگوشی نگهش داشتند.
ریون و سوپ شکلات
در همین حین ریون هم به بهونه کمک به خانم گورکن، قابلمه رو تو آب رود خونه انداخت. خانم گورکن با دیدن قابلمه ی غذا روی آب خیلی ناراحت شد و گفت: حالا برای نهار چیزی نداریم. گراز گفت: من که نصف شکلاتم رو به جای نهار میخورم. خرسی هم گفت منم نصف دیگهاش رو میخورم و همینطور بقیه هم که ریون بهشون وعده نصف شکلات رو داده بود گفتند منم نصف شکلاتم رو میخوام و بینشون بحث و دعوا شد.
خانم گورکن که از اصل ماجرا بی خبر بود با تعجب پرسید اینجا چ خبره؟
ریون که این شرایط بد رو دید یواشکی رفت. همگی دور میز غذا جمع شدهبودند و بحث همچنان ادامه داشت. ریون با ظرف غذا اومد و تو بشقاب همه سوپ شکلات ریخت. همه از سوپ شکلات ریون خوششون اومد. سوپ خوشمزه بود. به این ترتیب اون روز به خیر و خوشی تموم شد.
به نظرت کاری که ریون انجام داد درست بود؟ به دست آوردن ظرف شکلات با کلک و اون همه دردسر میارزید؟ به نظرت اگر دوستان ریون بخاطر نصف شکلات باهاش همکاری نمیکردند باز اتفاقهای بد و دعوا پیش میاومد؟
راستی تا حالا سوپ قارچ خوردی و میدونی چه طعمی داره؟ اصلا میدونی چطوری درست میشه؟ یا از چه قارچهایی برای درست کردن غذا میشه استفاده کرد؟ فرق نوع سمی و غیر سمی قارچ رو میدونی؟ تا حالا قارچ سبز دیدی؟ اگه میخوای جواب سوال هایی که ازت پرسیدم رو بدونی حتما توی سایت ما بگرد.