انیمیشن مامان گل آتیشی و سرزمین یخی 🔥❄
در انیمیشن مامان گل آتیشی، سرزمین یخی هست که توش یه مارمولک زندگی میکنه.
مارمولک میگفت: اون چیزی که توی قصر جدیدم عاشقشونم همین آینه های یخی است.
چون هر جارو نگاه میکنم خودم و توش میبینم.
اون چیزیم که تو قصر یخی دوست ندارم، این هست که به شدت سردِ.
پاهام داره یخ میزنه و از سرما دارم کبود میشم.
رو به لاکپشت میکنه و میگه: این رنگ ودوست ندارم. از سرما بَدَم میاد.
از این حال بَدَم میاد و بهترِ قبل از این که از کوره دَر برَم یه فکری بکنی. می خوام گرم بشم. دلم گرما می خواد.
دلم آتیش می خواد.
همین الان می خوامش.
باید به شهر بریم و مامان گل آتیشی بیاریم اینجا.
انیمیشن مامان گل آتیشی و سرزمین یخی
در شهر، ماریو قارچ خور با بقیه هست. همه کلی غذای کبابی آماده کردن و یوشی شِکَمو قبل همه باز داره غذاهارو می خوره.
پرنسس و ماریو، یوشی رو دعوا میکنن. یوشی معذرت خواهی میکنه.
لوئیجی میگه اگر می خوای ببخشیمت برو خونه مامان آتیشی و چند تا توپ آتیشی ازش بگیر تا مَنقَل به پا کنیم.
ولی یوشی میگه ای وای من، خونه مامان گل آتیشی اونوَرِ رودخونه هست و منم از آب می ترسم. از ترسِش زیرِ میز میره.
پرنسس میگه خیلی هم بد نیست، یوشی میتونی از رو پُل رَد شی.
یوشی به ترسش غلبه می کنه و میره خونه مامان گل آتیشی. اما صدای مامان گل آتیشی و میشنوه که کمک می خواد.
تا بره کمکش، مامان گل آتیشی میدزدن و یوشی اثری ازش نمیبینه.
یوشی میره دوستاشو میاره.
اونا با یه تیکه یخ مواجه میشن. میگن یخ تو خونه مامان گل آتیشی چیکار میکنه؟
لوئیجی میگه آخرین بار تو سرزمین یخی بود که یخ دیدم.
شاید دزدا بردنش اونجا.
پرنسس میگه باید بَرِش گردونیم. اونجا خیلی سَردِ، اونجا حتما میمیره.
یوشی دوباره میترسه میگه وای اونجا یخ هست یعنی آبم هست؟
پرنسس با خنده میگه نه. یخ آب منجمدِ و سِفت است.
ماریو به لوئیجی میگه کوپاهام یخ دارن و لوئیجیُ بغل میکنه میندازتش توی لوله و خودشونم پُشتِش میپرَن تو لوله.
اگر دوست داری بقیه داستانُ بِفَهمی انیمیشن بالارو نگاه کن.