انیمیشن و قصه

قصه قارچ های وحشی با گیلدا و سیاوش

نزدیکای فصل بهار بود. ننه سرما کم‌کم داشت وسایلشو جمع میکرد که جاشو با عمو نوروز عوض کنه. عمونوروزی که با خودش بهارو میاورد. همون بهاری که با آمدنش وقتی از کنار گل‌ها و درخت‌ها رد میشی شکوفه‌های روی شاخه‌هاشونو میتونی ببینی و حس تازگی، شور و نشاطُ احساس کنی. این شور و نشاط به آدم‌های قصه قارچ های وحشی ما هم منتقل شده‌بود.

یکی از این آدما قشنگ قصه ما دختر ناز و قشنگی بنام گیلداست که 9 سالش هست و دیگری برادرش سیاوش دوست داشتنی 7 ساله هست.

قصه قارچ های وحشی با گیلدا و سیاوش

شب بود بچه‌ها مشغول بازی بودند که پدر بچه‌ها میاد همه رو دور هم جمع میکند و میگه امسال تحویل سال نو رو تو طبیعت جشن میگیریم. بچه‌ها کلی خوشحال میشند.

مامان گیلدا و سیاوش میگه بچه‌ها برید خودتونو برای عید نوروز حاضر کنید. ببینید چی نیاز دارید؟ اونارو کنار بزارید، تا من و پدرتون تو ماشین بزاریم.

بچه‌ها یک روز تمامُ تو اتاقشون سر میکنند. حتی برای غذا خوردن به زور بیرون آمدند. خلاصه شب، مادر گیلدا و سیاوش میره بببینه بچه‌ها چه وسایلی انتخاب کردند، که میبینه کل اتاقُ بهم ریختند و وسایل زیادی هم جمع کردند.

اولش می‌خواد جیغ بکشه ولی بعد فوری بلند، بلند میخنده، بابای خانواده میاد بببینه چیه، که اونم با دیدن اوضاع زیر خنده میزنه.

مامان و بابا که خنده‌هاشون تموم شد به بچه‌ها گفتند بیاید با هم حرف بزنیم. بابای گیلدا و سیاوش گفت بچه‌ها ماشین من کوچیک است. انقدر بزرگ نیست که این همه وسیله بخواین بیارید. مادر بچه‌ها گفت پدرتون درست میگه هر کدومتون حداکثر سه تا اسباب بازی بردارید. بچه‌ها هم با حالت ناراحتی و غر‌غر قبول کردند.

قصه عید نوروز و قارچ های وحشی با گیلدا و سیاوش
قصه عید نوروز و قارچ های وحشی با گیلدا و سیاوش

شروع سفر

خلاصه صبح روز عید که شد همه سوار ماشین شدند و به جایی که پدر گفت رفتند. همه خوشحال بودند. پدر آتیش و چادر درست کرد. مادر مشغول تزیین سفره هفت سین شد. گیلدا و سیاوش هم مشغول بازی بودند.

مادر بچه‌هارو صدا زد و گفت ما گل برای سفره هفت سین نداریم، شما دوتا برید از گیاهان و گل های وحشی بچینید و بیاورید که من، تو سفره بزارم.

گیلدا پرسید گل و گیاه وحشی یعنی چی؟ مادر گفت گیاهانی که در طبیعت بدون دخالت انسان رشد کردند. سیاوش گفت پس یعنی همه گیاهان اینجا خودشون بوجود آمدند؟ مادر گفت بله عزیزم، کسی بذری در خاک نزاشته اینا خودرو هستند.

 

قصه سال نو و قارچ های وحشی

بچه‌ها هر کدام جداگانه دست بکار شدند. گیلدا با کلی ذوق هر گیاهی که از نظرش خوشگل آمد را کند. در کنار این گیاهان وحشی رنگارنگ، قارچ های وحشی نیز روییده بودند.

قصه سال نو و قارچ های وحشی
قصه سال نو و قارچ های وحشی

قصه قارچ های وحشی با گیلدا و سیاوش

سیاوش کوچولوی دوست داشتنی ما توجهش به قارچ های خوشگل جلب شد. یه آب‌دهنی قورت داد و دستشو به طرف یکی از آنها دراز کرد. در همین حین گیلدا سیاوش و دید و گفت می‌خوای بکن، ولی نباید بخوری اینا نشسته هستند.

اما از اونجایی که سیاوش کوچولو قارچ خیلی دوست داشت، اصلا اهمیتی به حرف گیلدا نداد کمی اونو فوت کرد و با یکی از آستیناش کمی پاکش کرد و دوباره فوتش کرد و خورد.

گیلدا خیلی عصبانی شد. گفت اگر حالت بد بشه من به مامان و بابا میگم چیکار کردی. توراه برگشت بودند که سیاوش دیگه نا نداشت. سرش سنگین بود.

سیاوش و قارچ های سمی
سیاوش و قارچ های سمی

به چادر که رسیدند سیاوش روی زمین افتاد. مادر و پدر با دیدنِ این صحنه خودشونو بالای سر سیاوش رساندند. گیلدا از ترس زبونش بند آمد و مات و مبهوت فقط نگاه میکرد.

گیلدا زیر گریه زد و گفت من بهش گفتم، گفتم باید قارچ‌هارو بشوره بعد بخورتشون اما خودش گوش نکرد.

مامان تا این و شنید نگاهش به گل‌هایی که تو دست گیلدا بود افتاد وسط گل‌ها، گل خار مریم بود. مادر سریع گل خارمریم از گیلدا گرفت. آبجوش و گل با هم مخلوط کرد و به سیاوش داد.

گل خارمریم
گل خارمریم

خطر مرگ سیاوش با خوردن قارچ سمی

سیاوش کوچولوی قصه قارچ های وحشی، کمی به خودش آمد، گیلدا خوشحال شد. خنده به لباش برگشت. اما دید که مامان و باباش وسیله هارو سریع جم می‌کنند. از مامانش پرسید چرا جمع می‌کنید هنوز عید نشده.

که مادر در همون حالی که داشت وسایل تند، تند جمع میکرد گفت گل خار مریم ماده‌ای بنام سیلیمارین دارِ که از کبد در برابر سموم و آسیب‌ها محافظت می‌کنه. از این گل برای درمان مسمومیت‌های ناشی از قارچ های سمی استفاده‌می‌کنند. اما به تنهایی کافی نیست باید به بیمارستان بریم.

خلاصه قرو قاطی وسایل و جمع کردند و با سرعت به سمت بیمارستان رفتند.

خداروشکر پدر و مادر گیلدا متوجه خطر زیاد قارچ های سمی بودند و سیاوش را به موقع به بیمارستان رساندند. شب شد سیاوش از بیمارستان مرخص شد همه خسته بودند. وقتی به خانه رسیدند بدون این که وسایلُ از ماشین دربیاورند رفتند بالا و خوابیدند.

تفاوت قارچ وحشی با پرورشی

فردا صبح که همه از خواب بیدار شدند موقع صبحانه پدر به آرامی و مهربونی شروع به صحبت کرد. به اتفاق دیروز اشاره کرد و گفت در طبیعت شما می‌توانید انواع میوه‌ها و گیاهان خوراکی را ببینید. اما نباید همینطوری از آنها بخورید.

همین نمونه‌ای که دیروز سیاوش خورد، جز قارچ های وحشی سمی بود که برای انسان‌ها خطر مرگ و یا آسیب‌های جبران ناپذیری دارِ.

سیاوش با ناراحتی و تُن صدای پایین زیر لبش گفت اونا شبیه همون قارچ هایی بودن که مامان باهاشون غذا درست میکند. مادر بچه‌ها با لبخندی وارد بحث میشه و میگه قارچ ها در دو نوع وحشی و پرورشی هستند و از لحاظ ظاهری خیلی شبیه به هم می‌باشند. فقط متخصصان قارچ شناسی توانای شناخت قارچ های وحشی خوراکی از غیر خوراکی را دارند.

قارچ هایی که ما می‌خوریم قارچ های پرورشی هستند. یعنی در مکان‌هایی مناسب افراد قارچ پرورش می‌دهند. سپس آنها را در میان مردم توزیع می‌کنند. ما هم از طریق فروشگاه‌ها، سوپر مارکت یا میوه فروشی ها خریداری میکنیم. قارچ های پرورشی بی‌خطر هستند و از خواص قارچ خوراکی برای بدن صحبت کرد.

تفاوت قارچ خودرو با پرورشی
تفاوت قارچ خودرو با پرورشی

 

پند آموزی داستان:

1- در این قصه با هم تعریف گل و گیاه وحشی رو یاد گرفتیم.

2- به هیچ عنوان به قارچ های وحشی در طبیعت دست نزنیم، چه برسد آن را بخوریم.

3- اگر با قارچ مسموم شدیم سریع به بیمارستان مراجعه کنیم.

4- قارچ های پرورشی را شناختیم.

 

برای آشنایی بیشتر کودکان به صفحه انیمیشن و قصه با قارچ در سایت هاگ مراجعه کنید.
امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه