انیمیشن و قصه

انیمیشن چیدن قارچ در جنگل

انیمیشن آموزنده چیدن قارچ در جنگل

انیمیشن چیدن قارچ در جنگل

کودکان ذهن بسیار کنجکاوی دارند و همیشه چیزی برای یادگیری پیدا می‌کنند. آنها معمولاً در خانه، مدرسه و مهدکودک و… وقت می‌گذرانند، درنتیجه آنها دیگر چیزهای غیرمعمول یا خنده‌داری در اطرافشان نمی‌بینند. زیرا بچه‌ها در این موقعیت ها معمولاً همه‌چیزهای جالب و سرگرم‌کننده را قبلاً دیده اند یا پیداکرده‌اند و برای آنها تکراری شده است.

بنابراین ترجیح می‌دهند که به تماشای برنامه‌های تلویزیون علی‌ الخصوص کارتون‌ها بپردازند. کارتن ها هر چقدر شخصیت های جذاب و جدید تری داشته باشند برای کودکان جذاب تر هستند.در این داستان سعی شده است تا در کنار نکات آموزشی با خلق شخصیت های با نمک و جدید برای کودکان در  حین سرگرم کننده بودن جنبه ی آموزشی بالایی داشته باشد. امیدوارم خواندن این داستان در کنار کودک عزیزتان برایتان لحظات لذت بخشی رقم بزند.

تیپی و توپی در جنگل

تیپی و توپی با هم دیگه دو دوست صمیمی بودند که در جنگل و توی یک خونه ی درختی با هم زندگی می کردند.یک روز آفتابی  تصمیم گرفتند باهم در جنگل قارچ بچینند.در جنگل هرکدام به سمتی رفتند و دنبال قارچ گشتند. توپی چشمش به یک قارچ کنار تنه درخت افتاد.با خوشحالی تیپی رو صدا کرد، تیپی آمد و قارچ رو چید و تو سبدی که همراهش بود گذاشت. دوباره شروع به کشتن کردند که توپی چشمش به یک قارچ قرمز با دونه های سفید افتاد، پس با خوشحالی تیپی رو صدا کرد.

تیبی با دیدن قارچ به توپی گفت که نباید این قارچ رو چید چون سمی است.قارچی را که در سبد داشت برداشت و بو کرد و به توپی هم داد تا ا و هم بو کند تا متوجه شود که قارچ های غیر سمی بو خوبی دارند ولی قارچ های سمی بوی بدی دارند. به این ترتیب یکی از راه های تشخیص قارچ سمی از غیر سمی رو به توپی یاد داد. آنها دوباره شروع کردند به گشتن لای بوته ها و علف زارها و… تا قارچ خوراکی پیدا کنند.ولی قارچ دیگه ای پیدا نکردند پس تصمیم گرفتند سمت دیگر جنگل بروند تا شاید آنجا بتوانند قارچ خوراکی پیدا کنند.

چیدن قارچ خوراکی

هینطور که می گشتند ناگهان چشمشان به کلی قارچ خوراکی افتاد. خیلی خوشحال شدند. فقط یک مسئله ای بود. اینکه قارچ ها در آن طرف گودال کم عمقی بودند وبه این راحتی نمی شد آن ها را چید.تیپی کمی فکر کرد و راه حلی به ذهنش رسید.او از یک تخته چوبی استفاده کرد و روی گودال گذاشت. به این ترتیب می توانستند از روی تخته چوب به آن طرف گودال بروند. ابتدا تیپی از روی تخته چوب با احتیاط رد شد چون تخته آنقدر هم محکم نبود.

چیدن قارچ سفید بزرگ

نوبت توپی شد که از روی تخته چوب رد شود. ولی وقتی توپی روی تخته چوب رفت نزدیک بود که بخاطر وزن زیاد توپی تخته چوب خم شود و بشکند. تیپی از توپی خواست که برگردد و آن طرف گودال بماند تا او قارچ ها را بچیند. توپی با نارحتی که نتوانست از روی تخته چوب رد شود به اطراف نگاه می کرد، که چشمش به یک قارچ سفید بزرگ در داخل گودال افتاد. با ذوق و خوشحالی تخته چوب را برداشت و داخل گودال گذاشت. از روی تخته چوب لیز خورد و پایین رفت.

توپی هر چقدر تلاش کرد نتوانست قارچ را بچیند برای همین تیپی را صدا کرد. تیپی با شنیدن صدای توپی ناراحت شد چون حدس زد که احتمالا دردسر جدیدی درست کرده است. به طرف توپی رفت. تیپی با دیدن توپی در داخل گودال نزدیک بود عصبانی شود که توپی قارچ سفید بزرگ را به او نشان داد. تیپی هم بادیدن قارچ خوشحال شد و از توپی خواست تا تخته ئچوب را این طرف گودال بگذارد تا او همو بتواند وارد گودال شود. توپی هم سریع کاری که تیپی از او خواسته بود را انجام داد. تیپی هم به داخل گودال رفت. و با همدیگر توانستند قارچ را بچینند.از داخل گودال بیرون آمدند و با خوشحالی و با سبد پر از قارچ به خانه برگشتند.

امیدوارم از خواندن این داستان لذت برده باشید و خوشحال می شویم نظرات خود را با ما در میان بگذارید.اگر علاقمند به دانستن بیشتر در مورد قارچ خوراکی و را ه های تشخیص قارچ سمی و غیر سمی هستید، از سایت ما دیدن فرمایید.

برای دیدن و خواندن انیمیشن و مطالب جذاب و جدید سایت هاگ را ببینید.

 

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا